یه شعر قشنگ
درباره وبلاگ

خستگی را تو به خاطر مسپار که افق نزدیک است و خدایی بیدار که تو را می بیند و به عشق تو همه حادثه ها می چیند ... که تو یادش باشی ...
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نقره ای و آدرس noghre.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 49
بازدید دیروز : 19
بازدید هفته : 68
بازدید ماه : 185
بازدید کل : 75716
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


نقره ای
یک شنبه 12 تير 1390برچسب:دورترین,نقطه,سهم تو, :: 20:25 ::  نويسنده : پرنیان       

خبر به دورترین نقطه جهان برسد

نخواست او به من خسته بی گمان برسد

شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت

کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد

چه می کنی اگر که اورا خواستی یک عمر

به راحتی کسی از راه ناگهان برسد

رها کنی برود از دلت جدا باشد

به آنکه دوست ترش داشته... به آن برسد

رها کنی بروند ودوتا پرنده شوند

خبر به دورترین نقطه جهان برسد

گلایه ای نکنی بغض خویش را بخوری

که هق هق تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند که... نه! نفرین نمی کنم که مباد

به او که عاشق او بوده ام زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سرم برود

خدا کند که فقط زود آن زمان برسد


نظرات شما عزیزان:

آتوسا
ساعت20:33---16 تير 1390
سلام عزيزم
شعرش خيلي قشنگ بود


...
ساعت15:05---16 تير 1390
خیلی قشنگ بود

فریاد بی صدا
ساعت14:52---16 تير 1390
اینم بقیش که نیومد

______________________________

کسی رو که همیشه از دلش به خورشید نگاه کردی رو ببین...

ببین مترسک

اخه

دوستت دارم...

دوستت دا

دوستت

دوس

دو
د
.
.
.


فریاد بی صدا
ساعت14:48---16 تير 1390
زیبا بود


______________________________


سلام مترسک عزیزم


میگم چیزی رو که نمیبینی


منم خاک زیر پات اسمم گندم زاره


نگام کن مترسک همونیم که دایم باهامی


یادته دهقان وقتی تورو برام آورد چه جوری بودم؟





اره بازم یه گندم زار اما کلاغ زده


نیش خورده و خسته


میخواست اول ستونتو بسازه که محکم باشی


تیششو ورداشت


زد تو دلم


دل منو کند و کاشتت تو دلم


من به خاطر داشتنت حتی حس درد هم نداشتم


تو دلم حست میکردم


موندی و هستی


نوبت دستات رسید


یه چوب که افق شد رو عمودیه تنت


داشت خندم میگرفت


دهقان ساده لوهو باش منو میخواد به دستای چوبی بسپاره


نوبت سرت رسید


یه توپ کاهی


با دماغ و دهن


خندم تبدیل به بهت شد


یعنی دهقان دیوونه شده؟


میخواد چیکار کنه؟


منو دست چی داره میسپاره؟


یعنی تو کسی بود که قرار بود مرحم همه دردام باشی؟


همیشه امید تو دلم پرنورترین شمعه


پس گفتم حتما...


داشتم ساخته شدنت تو وسط دلم میدیدم


ریشه کردنت تو عمق وجودم رو حست میکردم...


نوبت چشات شد


چشاتو گزاشت سر جاشون


وای...


چشات چقدر قشنگ بودن


شفاف و بلوری


اما...


نه رو به من رو به شرق


و همیشه منتظر طلوع


کاش یه بارم سر خم میکردی


منو که خونت دلم بود رو میدیدی


یادته؟


دهقان بهت گفت مترسک...


اسمت خیلی غریبه بود برام


گفت مترسک


این خاک امانت تو


همدمش باش


مواظبش باش


ماه شبا و خورشید روزش باش


نزار کلاغای شیطون زخمش بزنن


شک و بی وفایی کلاغای وجودشن


نزار حتی نزدیک بشن


تو ابدی هستی هیچوقت نمیمیری


مترسکها نمیمیرند...


و تو باز نگاه میکردی


نگاهی به سمت دور دستها


انگار نمیشنیدی


دهقان منو سپرد دست تو و رفت


چقدر قشنگ بود بودن با تو


عاشقت شدم


با اینکه منو نمیدیدی


اما برام همین بس بود که جات تا ابد تو دلمه


همه وجودم بودی


چقدر زود گذشت قشنگترین لحظه های عمرم


خیلی زود


زود تر از وزیدن باد


زودتر از گذر عمر


....


چقدر ترسناک بود


همه وجودم داشت میلرزید


چی داشتم میدیدم؟


کلاغا نشسته بودن رو شونت


وای...


چیکار داشتی میکردی؟


نمیتونستم تحمل کنم


چیکار میخواستن بکنن


مترسک اینا دشمنمونن نزار بیان


باز نشنیدی مترسک


همه دنیام خراب شد مترسک


کاش حد اقل یه بار نگام میکردی مترسک


مترسک؟مترسک؟مترسک؟


نگام کن مترسک


خورشید زیر پاته مترسک


منو ببین مترسک


دارن گندمای طلاییمو که به خاطر وجود تو با همه وجودم ساختم رو خراب میکنن


مترسک؟


نزار حاصل عشقم نابود بشه


خواهش میکنم ببین مترسک


حیفم ...


مترسک داره نقش میبنده تو ذهنم همه چیزایی که ترس ازشون روزگارمو سیاه میکنه


ترس اتیش بعد نابودی


وای نه مترسک


من میمیرم


میسوزم


اما تو چی مترسک؟


مگه آرزوت به خورشید رسیدن نیست؟


آرزوم رسیدن به آرزوته


اما مترسک


اگه نباشم؟


مترسک گندمزار بی گندم رو اتیش میزنن


اما من از اتیش نمیترسم


ترسم سوختن توئه


دهقان به هر دومون دروغ گفته


اگه گندم زارها بمیرن


مترسکها میمیرند


مترسک سرتو یه زره خم کن و ببینپاسخ:ممنون عزیزم که اومدی.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: